در مسیرِ زن بودن

خودت باش!

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۲ ب.ظ

یه حدیثی دارن حضرت امیرالمومنین(ع) که خیلی جالبه برام... مولا علی(ع) می فرمایند: «مَثَل زن، مَثَلِ دنده ی کجی است که اگر به همین صورت بماند، موجب سود و منفعت است اما اگر راست شود،(یعنی اگر کجی را برطرف کنی) می شکند»

من نمی دونم چرا خیلی از خانم ها این حدیث رو دوس ندارن! و اونو توهین یا تحقیر به مقام زن تلقی می کنن... (شاید هم برای این دسته از زن ها، این حدیث تداعی کننده ی اون جمله ی مشهور از کتاب مقدس(عهد عتیق)ه که در اون زن، خلق شده از دنده ی چپ آدم دونسته شده و خب یه جورایی اینطور القا می کنه که زن طفیلیِ مَرده در حالی که طبق آموزه های اسلامی، اصلاً اینطور نیست و زن و مرد هر دو از یک گل آفریده شدند و این حدیث مولا(ع) هیچ ربطی به اون آموزه ی غلط یهودی-مسیحی نداره) به نظر من اتفاقاً خیلی هم حدیث قشنگیه... خداییش من وقتی اینو از مولا علی(ع) شنیدم، یه جور حس شیک(!) بهم دست داد...!

به نظر من، مردها با فشارها و سختی های مختلف زندگی می تونن پرورده بشن و بالا پایین بشن و خوب یا بد بشن و خلاصه تغییر کنن... وقتی بخوای یه مردی رو تغییر بدی، می تونی با انواع فشارها اونو رام کنی و به کاری مجبورش کنی که احیاناً خوشش نمیاد... بلاخره بعد از یه مدتی همونی میشه که تو می خوای... یا حتی خود اون مرد با فشار آوردن و نقش بازی کردن و سختی کشیدن می تونه خودشو تبدیل کنه به چیز دیگه ای که باید بهش برسه... مثلاً قوی تر بشه... شجاع تر بشه.. در یک کلام، مردتر بشه...

ولی یه دختر یا یه زن اصلاً اینطور نیست... به نظر من برای یه دختر بدبختی و زجر دقیقاً از وقتی شروع می شه که بخواد خودش نباشه... بخواد تغییر کنه، یکی دیگه بشه... و به نظرم این حدیث مولا(ع) خطاب به مردها دقیقاً متذکّر همین نکته ست... به خاطر همینه که ما احادیث فراوانی داریم در مورد «مدارا» با زنان... حدیثی نداریم که در اون گفته شده باشه زن رو تغییر بده یا تربیت کن یا تحت فشار بذار... اما تا دلت بخواد حدیث داریم در راستای مدارا و محبت به زن... علتش هم همینه که حضرت علی(ع) فرمود... زن با مدارا شدن، خودش باقی می مونه و وقتی یک زن خودش باشه، می تونه از تمام ظرفیت زنانگی ش استفاده کنه... در نتیجه هم خودش از زندگی لذت ببره و هم جامعه ی اطرافش رو سرشار از نشاط و سرزندگی و رحمت و محبّت کنه...

پس مواظب خودت باش... مواظب باش در میون امواج زندگی، وارد جریاناتی نشی که در اون مجبور بشی کارهایی بکنی که دوس نداری... مجبور بشی از افرادی اطاعت کنی که ازشون خوشت نمیاد... مجبور بشی نقش بازی کنی... مجبور بشی تحقیر بشی... مجبور بشی فشارها و سختی های روحی و جسمی بیش از حد تحمل کنی... وقتی ظرفیتت تموم میشه، حتماً بگو... وقتی کاریو نمی تونی انجام بدی یا نمی کشی، به زبون بیار... وقتی تحمل چیزیو نداری یا وقتی خسته شدی، اون چیز رو رها کن... بذار بقیه بدونن نمی تونی و نمی خوای... وقتی دردی داری، بگو... در یک کلام! مواظب باش طوری نشه که مجبور بشی خودت نباشی... اون وقته که می شکنی... و زنی که بشکنه، دیگه هرگز نمی تونه به حالت اولیه و طبیعی خودش برگرده...

و در راستای این حدیث بسیار محبت آمیز حضرت امیرالمومنین(ع)، مردهای مومن باید خیلی حواسشون به خانم ها باشه... یادشون باشه که «بعضی از سختی ها پسرها رو مرد می کنه ولی دخترها رو له!»... باید مواظب باشن که تلاش نکنن یک زن رو تغییر بدن... باید یاد بگیرن باهاش مدارا کنن... و اونو همونجوری که هست، بخوان و دوست داشته باشن و بهش محبت کنن و ازش نگهداری و مواظبت کنن و در حد توان و ظرفیتش، ازش انتظار داشته باشن...

ما دخترها و زن ها، به گفته ی همین مولا علی(ع) که بیش از هر کس در عالم، نجیب زاده و جوانمرد بود، گل هستیم... باید گل باقی بمونیم و به گل بودنمون افتخار کنیم... ما در برابر این گل وجودمون، مسئولیم... و در ضمن، مردهای مومن هم به تأسّی از رفتار و گفتار این مرد الهی، باید برن و «باغبونی» رو یاد بگیرن... تا اینجوری زن، اونطور که باید زن باقی بمونه و تمام رحمت و نشاط و زنانگی ش رو به جامعه ی اطرافش ساطع کنه...

*یه کلیپ خیلی جالب و مرتبط (رمز فقط به خواهرا داده میشه)

  • جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۲ ب.ظ
  • کهکشان پرستاره

گفتگو ها  (۲۸)

سلام
امکانش هست مطلبتون رو در شبکه اجتماعی با ذکر نام وبلاگ انتشار بدم؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام
بله حتماً
چرا که نه :)


  • رایحه بانو
  • میشه رمز یدید؟ً
    پاسخ:
    بله حتما :)
    درود بر شما و ممنون :)
    پاسخ:
    سلامت باشید
    :)
  • .. مَروه ..
  • سلام
    چقدر جالب و به درد بخور بود...

    چرا در مسیر خواهر بودنتون خالیه..
    ما منتظریم..

    یه چیز دیگه..رنگ نارنجی وبلاگتون رو عوض کنید اگه ممکنه..من هر بار میام دوست دارم همه رو بخونم اما این نارنجی زود چشممو خسته میکنه.
    پاسخ:
    سلام و رحمت خدا به خواهر مروه ی عزیز:)

    والا این قصور رو بر ما ببخشای!
    واقعا لازمه بنویسیم برای اون موضوع
    ان شاءالله می ریم تو کارش:)


    رنگ نرنجی رم می ذاریم تو برنامه، ان شاءالله

    :)

    ممنوناز نظر و حضورت
    سلام :)
    ممنون از وبلاگ زیباتون.
    می تونم رمز کلیپ رو داشته باشم؟
    پاسخ:
    سلام خواهر
    بله حتما
    براتون خصوصی میذارم
  • عطار کوچولو
  • سلام 
    تعبیر تازه و قشنگی بود از حدیث.

    اینکه خانم ها نباید تغییر کنن رو نمی‌تونم بپذیرم. خب اگه یک مسیری اشتباهه باید درستت بشه، چه مرد باشه چه زن!


    نظرات دوستان هم (که بعضا خیلیطولانی و ریز میشه) از یک طرف نشونه‌ی دغدغه مندی دوستان هست و از طرف دیگه نشونه‌ی خوب بودن مطالب وبلاگ هست که مخاطب رو وادار به بحث و تبادل نظر میکنه.

    حق؛
    پاسخ:
    سلام

    بله برادر من، واضحه که اینجا نگفتم که خانم ها نباید تغییر کنن... اصن مگه میشه؟! آدمیزاد که در مسیر کمال باید حرکت کنه تا به اون هدف غایی خودش برسه، چطور میشه بدون تغییر به پیش بره؟! اصن پیشرفت ینی تغییر رو به جلو... قطعاً منظور این حقیر این نبود...

    بحثم و تاکیدم (همونطور که توی پست نوشتم و در پاسخ به نظرات دوستان هم عرض کردم) روی فشارها و اجبارهای مافوق تحمل یک خانم و بیش از ظرفیت اون خانم بود. نه این که یه زن به واسطه ی زن بودنش، نباید هیچ تغییری بکنه و هیچ سختی ای نکشه یا هیچ رنجی رو متحمل نشه!

    شما لطف دارید
    دوستانی هم که وارد گفتگو میشن در این وبلاگ، حقیقتاً به ما انرژی میدن تا با دقت بیشتری بنویسیم :)

    یا علی
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • یه نکته به ذهنم رسید در پاسخ به نظر خانم رها ذیل مطلب:
    فرموده بودید :
    " من فک می کنم اطاعت از شوهر و مراعات کردن زن، دو اصل تکمیلی هستن در تعامل زن و شوهر به بهترین شکل ممکن"

    این دو اصل موجب تعامل می شوند
    و البته این تعامل موجب تکامل هر دو طرف می شود.
    یعنی اگر دیدگاه خودخواهانه نسبت به موضوع داشته باشیم
    یه زن شاد و پویا می تونه موجب رشد بیشتر شوهرش شود
    کاری به اسلام هم نداشته باشیم( دیدگاه ماتریالستی و ... )
    پاسخ:
    سلام
    بله دقیقا همینطوره

    زنی که احترام شوهرش رو نگه می داره و ازش اطاعت می کنه، در واقع داره از اون یک مدیر موفق می سازه و شوهری که مدیر موفقی باشه، تو اون خونه، به زنش حسابی خوش می گذره. 
    از طرفی مردی که به همسرش محبت بی دریغ کنه و اونو در همه ی امور مراعات کنه، از اون یک زن شاد و سرزنده می سازه و زنی که شاد و سرزنده باشه، تو اون خونه به شوهرش حسابی خوش می گذره.

    واقعا این یه امر عقلی و روانشناسیه نه صرفاً یه امر عبودی و دینی.
  • دانشجوی کلاس اول دبستان
  • سلام

    می شود این پست را ، طرح مسئله دانست
    و البته استدلال هایی برای بیان موضوع

    فرض کنید الان من به عنوان مرد متوجه شدم که باید با یک زن مدارا کنم بویژه همسرم، این یک گام بزرگ هست در دانستن و گام اصلی برای شروع کار عملیاتی ...
    یا یک خانم وقتی این مطلب را می خواند متوجه می شود سبک زندگی ای که در پیش گرفته اشتباه هست .
    فکر می کنم مشکل اصلی جامعه ی ما بویژه خودمان، ندانستن این موضوعات نیست، حتی فکر کردن به این نکات مهم نیست، بلکه اجرایی و عملیاتی کردن این مهم ها هست ...

    مطمئنا شرط لازم رستگاری دانستن و تفکر کردن
    و شرط کافی آن عمل کردن می باشد

    " باشد تا رستگارشویم"
    پاسخ:
    سلام
    حتی اگه این جمله ی شما رو (فکر می کنم مشکل اصلی جامعه ی ما بویژه خودمان، ندانستن این موضوعات نیست) بپذریم، بلاخره باید از دانستن شروع کنیم و البته در مراحل بعدی، بله، باید شیوه های اجرایی رو هم بیان کنیم و آموزش بدیم و آموزش ببینیم.
    ولی من جمله ی بالا رو یکم به سختی راستش می پذیرم... چون با بسیاری از افراد در اطرافم مواجه شده م که اتفاقاً نمی دونن... مثلا طرف مذهبی هم هستا، ولی نمی دونه نباید به خودش فشار بیاره تو بعضی از امور و نباید بعضی از شغل ها رو بپذیره... یا طرف مذهبیه حتی ولی نمی دونه نباید بعضی کارا رو به خانمش حکم کنه... 

    من فک کردم شاید بهتر باشه از همین گام اول (لااقل در حد یه وبلاگ) شروع کنیم :)

  • سعید ابراهیمی
  • سلام
    موفق باشید.
    پاسخ:
    سلام
    ممنون
    حرف های خوبی بود.هر چند هیچوقت حس و خصوصیات زن را درک نکردم.
    پاسخ:
    خب ما هم توصیه می کنیم برادرا هم گاهی این مطالب رو بخونن تا یکم خانم ها رو درک کنن... اینجوری هم در زندگی مشترکشون موفق ترن و هم در تعامل با مادر و خواهر و دخترشون بسیار پویاتر و بهتر عمل خواهند کرد
    :)
  • صحبتِ جانانه
  • سلام رفیق

    استفاده کردم از مطلبت.
    این حدیث برای من تازگی داشت. ولی مفاهیی که در ذیل حدیث گفتی به نظر منطقی میاد.
    سپاس از دقت نظرت به مفاهیم:)
    پاسخ:
    سلام عزیزم :)
    ولی من این حدیث رو بارها و بارها می شنیدم از این و اون
    ولی اینجا فرصتی پیش اومد در موردش یکم خودم فک کنم و با نظر بعضی از اساتید بسنجم و خلاصه جمع بندی ش شد این...
    هرچند ایراد نوشتاری و ابهامی زیاد داره گویا این پست من :(
    سلام
    به این پست خیلی انتقاد دارم. البته منظورت رو متوجه شدم چیه ولی نحوه بیانش ایراد داشت تقریبا...
    اولا که حدیث زیبایی از حضرت پدر گذاشت. ولی خیلی به سرعت جبهه گرفتی که دید مردم به این حدیث غلطه ...
    در صورتی که دید مردم به این حدیث غلط نیست کلا اشتباهی که الان بین خانم ها مطرح شده اینه که میخوان به هر قیمتی مرد باشن، در آمد داشته باشند، مستقل باشند و خودشون نباشند به معنی عام کلمه.
    بحث دیگه ای که مطرح شد، ظرفیت زن در مقابل فشار هست.
    به نظرم در مقابل فشارها اصلا زن و مرد مطرح نیست بلکه بحث انسانیت مطرحه
    هرچند که منظورت رو متوجه شدم از فشار چی بود.
    به نظرم در مورد سختی هایی که مرد رو مرد تر میکنه ولی دختر ها رو له میکنه توضیح بده
    در مورد این تفاوت ها توضیح بده



    پاسخ:
    سلام عزیزم

    در مورد این که گفتی دید مردم غلط نیست، باید بگم احتمالا برداشت های عامیانه ی رایج از این حدیث به گوش شما نخورده. سوای بحث تفکرات فمنیسمی و این چیزایی که شما گفتی، برداشت رایج (در واقع بهتره بگیم غلط مصطلح) از این حدیث اینه که این یه حدیث تحقیر و توهین آمیزه به مقام زن... می خواد بگه زن ها کج و کوله ان... زن ها منحرفن... زن ها نقص دارن...!

    ظرفیت و وسعت وجودی مرد و زن باهم فرق نمی کنه (ینی یه بحث جنسی نیس بلکه یه بحث انسانیه) ولی ظرفیت جسمی و روحی زن با مرد فرق می کنه قطعا. اگه فرق نمی کرد، این حدیث و حدیث های مشابه (به ویژه بحث مدارا کردن با زنان) توی اسلام اینقد زیاد نبود. به علاوه یه نگاه اجمالی هم که داشته باشی به احکامی که برای زن و مرد تفاوت داره، و همچنین وظایف و حقوقی که مرد و زن نسبت به هم دارن، خیلی بهتر متوجه حرف بنده میشی و این تفاوت رو احساس می کنی.

    چند نمونه از این سختی ها و فشارهای جسمی و روحی رو فک می کنم مطرح کردم در این دو تا پست: 


  • نجمه خانم
  • سلام 

    ببین عزیزم این که در شرایط خاصه رو من هم قبول دارم 

    ولی شما ببین قرآن درباره زن چی میگه میگه اول تنبیه کلام ی و عاطفی و نشد بدنی 

    می دونی چرا من به این بخشش گرفتم؟ چون اگه همش بخوایم بگیم مرد با زنش مدارا کنه و زن هم نخواد تغییر بکنه (این رو نوشتید) مسلما به بن بست می رسن 
    چون مردها انعطاف پذیریشون اتفاقا کمتره که هی بخوان ناز بکشن و ....

    به نظر من زن هم در شرایط بار میاد 
    منتها ظرفیت زن با مرد فرق می کنه لزوما نباید همون مقدار فشاری که به مرد میاد رو برای زن هم روا بدونیم 

    چون شکننده تره چون دنده ی کجه که ممکنه بشکنه 

    اتفاقا تعبیر دنده ی کج رو دوست دارم اگر معنیش حساس بودن زن باشه

    زن امروز رو مرد بار میارن و این خیییییییییییییییلی غلطه 
    برو بیرون کار کن با مردم و مردها سروکله بزن 
    بعد چی ازت می مونه؟ از روح لطیفت؟ خیلی کم 

    من در خودم تفاوت محل کارم روی لطافت روحم ر به عینه دیدم 
    و مسئله اینه که تا محل کارم عوض نشد متوجه خراب شدن روحیه ام در محل اولی نشدم!!

    یعنی اینقدر آروم رخنه می کنه 

    زن باید خودش باشه یعنی مرد نشه 

    اینو قبول دارم 

    ولی نه اینکه بگی زن همینی که هستی باش 

    شایدم یعنی حتما هم منظورت این نبوده ولی جملات اینو میگن 

    حرف دارم درباره ی یه گوشه ای که الان بی ربط میخوره اگر بگم 

    اگر بحث رفت به اون سمت میگم 


    ببخشید از پرگویی


    پاسخ:
    خب ظاهراً با این همه انتقاد به ظاهر متن و تأیید باطن متن توسط مخاطبین عزیزمون، گویا لازمه بنده اعتراف کنم که بسیاااااااااااااار نویسنده ی بدی هستم!! :)))

    من بحث تنبیه رو (در هر سطحی که باشه) اصلا مرتبط با این بحث مون نمی دونم و اونو آخرین راه درمان اطاعت نکردن های زن می دونم(عین شوک الکتریکی که دیگه وقتی بدن انسان به هیچی واکنش نمیده ازش استفاده می کنن) پس بحث تنبیه رو لطفا شما وارد این گفتگوی ما نکن بی زحمت!

    در مورد مرد بار اومدن و ضربه به لطافت روح و اینا که کاملاً حرف شما رو قبول دارم و قبلاً هم در یکی از پست هام بهش مفصل پرداخته بودم. پس اینم هیچی...

    اما در مورد این جمله که گفتی زن و مرد به بن بست می رسن اگه مرد همه ش مدارا کنه، باید بگم این حرف شما صراحتاً در تضاده با احادیث موجود. ما بدون هیچ استثناء و قید و شرطی حدیث های متعدد داریم که با زن مدارا کنید. اگه قرار بود به بن بست برسه که این احادیث رو معصومین(ع) نمی گفتن که... منتها قبلاً هم در جواب یکی از نظرات عرض کردم که چیزی که این وسط تکمیل کننده ست، اون حفظ غرور مرد و اطاعت از اونه... ینی این دوتا در کنار هم سازوکار موفقی رو در زندگی مشترک ایجاد می کنن... زن و مرد در عین اینکه روابط محبت آمیز دارن باهم، باید روابطشون محترمانه هم باشه...در عین این که زن باید از شوهرش اطاعت کنه(که با این کار اولا عملاً صاحب قلب مرد میشه و ثانیاً از مرد، یک مدیر موفق می سازه) مرد هم باید با زن مدارا کنه... به خواست هاش توجه کنه... تا حد ممکنه رعایتش کنه و حواسش باشه که بیش از حد ظرفتیش به زن فشاری وارد نکنه(اینم حدیثه ها)... اصن چون خدا تکلیف داده که زن از مرد باید اطاعت کنه(البته نه در همه ی امور زندگی، دیگه خودتون بهتر می دونین) از اون طرف به مرد گفته زن رو مراعات کن... بیش از حد بهش فشار نیار... از طرفی به زن گفته بیش از حد توان شوهرت، ازش طلب نکن(بحث نفقه و اینا) از اون طرف به مرد گفته در حد شأن زنت، براش زندگی فراهم کن، از اون طرف گفته...
    ببین اینا هر کدوم چرخ دنده های یه سیستم پیچیده و دقیق و نظام منده... و این ها در کنار هم موتور زندگی مشترک رو می چرخونه... و حقیقتاً خیلی زیباست بررسی این چرخ دنده ها در کنار هم...

    صرف نظر از دستورالعمل های دینی و مشاوره ای، میشه تجربی ش رو هم در زندگی بسیاری از بزرگترهامون مشاهده کرد... 

    سلام با خوندن مطلبتون چند تا سوال برام ایجاد شد.اگه میشه رمز رو به منم بدید شاید جواب سوالام رو پیدا کردم

    پاسخ:
    سلام خواهر
    والا همه ی پست های وبلاگ تون بسته ست، چجوری براتون رمز بفرستم؟!
    یه چک کنید بخش نظرات وبلاگتون رو لطفاً

    در مورد سوالاتون هم پیشنهاد می کنم بپرسید، چون این کلیپ فقط یه بعد از "خود نبودن" رو نشون میده...

  • نجمه خانم
  • همش هم این حرفا نیست 

     

    زن هم باید مطیع مرد خودش باشه 

     

    وگرنه همین اسلام اجازه ی تنبیه بدنی رو به مرد میده ( در حالی که ندیدم در مورد تربیت فرزند به پدر روایت داشته باشیم چه برسه به آیه ی قرآن) 

     

    البته می دونم که بدت میاد من همیشه ساز مخالف می زنم 

     

    ولی مطیع شوهر بودن اوننننننننننننننننقققققققققققققققققققققققققققققققققققددددددددددددددددددددددددددددددر مهمه و من ضرر عمل نکردن بهشو دیدم که نتونستم جلوی خودمو بگیرم 

     

    یه قسمتایی از متن هم که خودت بودی انگار نه؟

    پاسخ:
    مطیع بودن زن در زندگی مشترک، چه ربطی به این بحث ما داره خواهر عزیز؟!
    تنبیه بدنی شرایط داره، در شرایط خیلی خیلی خاصه عزیزم، اصلا و به هیچ وجه عمومی و رایج نیست این موضوع عزیز

    نه بنده بدم نمیاد... من خوشحال میشم می بینم دوستان مختلف، وارد بخش گفتگوی این وبلاگ حقیر ما میشن، خیلی هم خوبه... ولی من هنوز نمی فهمم مطیع بودن زن از شوهر چه ربطی داره به دنده ی کج بودن؟!چه ربطی داره به مراعات کردن زن؟! چه ربطی داره به خود بودن؟! چه ربطی داره به در نظر گرفتن ظرفیت زن؟!

    اگه یکم بیشتر توضیح بدی ممنون میشم :)

    سوال آخرت رو هم متوجه نشدم راستش. ینی چی خودم بودم؟!
    سلام
    تشکر از مطلب تان. در این زمینه، مطالعه ی خاصی نداشته ام گمانم ولی به نظرم اگر دو نکته را رعایت کرده بودید، مطلب دقیق تر می شد:

    از "متن" کمی بوی تجویز راکد بودن زن بر می آید. البته در پاسخ به یرخی نظرها توضیح داده اید که مراد این نبودهو ولی اگر در متن، اشاره شده بود به نظرم بهتر بود.

    دوم این که قوی شدن به واسطه های سختی های زندگی، اختصاصی به مردها ندارد. به نظرم سختی کشیدن و خود را به سختی انداختن را باید از خود نبودن و ادا در آوردن تفکیک کرد. و من نمی دانم حکمزن و مرد در این موردها یکی است یا نه؛ و اگر یکی نیست تفاوت شان چیست و چقدر است.

    در روایتی داریم اگر "حلیم" نیستی، "تحلّم" کن که گمانم معنی اش به زبان ساده می شود ادای حلم را درآور و خودت را به حلیم بودن بزن. این را به عنوان مثال نوشتم. نمی دانم چنین دستوراتی، آیا مختص مردان است یا نه.

    به نظرم مطلب تان اگر دارای تفکیک های دقیق شود، می تواند مفیدتر باشد.

    این هم که نوشته اید حدیثی نداریم که بگوید زن را تادیب کن، را نمی دانم چه قدر با مطالعه بوده. مثلا در فقه، یکی از افرادی که "ولایت تادیب" دارد، شوهر است. به نظرم اگر کارتان بخواهد دقیق تر شود باید این را هم در نظر داشته باشید.
    با دیدن روایات و احکام مختلف، می توان معنای دقیق تری از روایت امیرالمونین درک کرد و از این که احیانا به تفسیر به رأی نزدیک شویم پیش گیری کرد. البته شاید شما روایات مختلف را بررسی کرده باشید.
    ببخشید که پر حرفی کردم.
    یا علی
    پاسخ:
    سلام
    نه نه اصلا منظور راکد بودن نبود... منظور حتی تلاش نکردن و سختی نکشیدن هم نبود... قطعاً دنیا محل رنج و تلاش و سختیه و انسان های عافیت طلب هرگز به اون کمال مطلوب انسانی نخواهند رسید... منظورم تحمل فشار بیش از ظرفیت یک زن بود...

    اون ادا در آوردن و به عبارتی خود رو تمرین دادن به فضیلت های اخلاقی، قطعاً یک موضوع مهم تربیته و بدیهیه که با این تمرین ها هرگز یک زن نمی شکنه و اتفاقا این تمرین ها نیازه برای مرد و زن که کم کم خودش رو مزین کنه به فضایل اخلاقی. مقصود بنده از ادا در آوردن ها، وارد شدن در مسیر سبقت گرفتن های اخلاقی نبود بلکه در مسیر سبقت گرفتن های تجملاتی و چشم و هم چشمی های زنانه بود... و البته نقش بازی کردن در جایگاه هایی که یک زن خودش اگه با خودش خلوت کنه، می فهمه که اون جایگاه مال اون نیست و داره بهش ضربه می زنه... و در واقع داره خودشو گول می زنه که اون جایگاه براش مناسبه!

    این که شوهر حق تادیب زن رو داره، دلیل نمیشه زن رو بشکنه. اولا تربیت الزاماً تادیب نیست. ثانیا تادیب و تنبیه هم برا خودش راه حل داره. از این حدیث مولا علی(ع) میشه فهمید که مردها حتی در تادیب هم باید مواظب زن بودن همسرشون باشن... ثالثا عرض کردم "تغییر دادن"... یه مرد نباید فک کنه به هر نحوی که شده باید همسرش یا دخترش یا خواهرش رو تغییر بده... از راه خودش اگه وارد شد و موفق شد که خب چه بهتر... ولی اگه نشد، نباید با فشار آوردن به اون زن، اونو بشکنه... این خیلی واضحه به نظرم... چون زنی که بشکنه، دیگه نمی تونه به وظایفش(که مهم ترینشون تزریق آرامش و محبت به خانواده ست) اونطور که باید عمل کنه...


    خلاصه منظور ما این ها بود... شما به بزرگواری خودتون ببخشید اگه من نوشتنم خوب نیست... :(
    اتفاقاً از شما چه پنهون، قصد داشتم مفصل شرح بدم بعضی از بندهای این پست رو، دیدم خیلی طولانی میشه... ولی فک می کنم حق با شماست و بهتر بود کامل هرچی تو ذهنم بود رو می ریختم رو کیبورد...

    نه، ادعا نمی کنم تمام احادیث رو مطالعه کردم در این زمینه... ادعا هم نمی کنم که با ده دوازده تا استاد خبره و متخصص چک کردم این موضوع رو... 
    اما ادعا می کنم خودم با یه سری مطالعات و بررسی ها و گوش دادن حرف یه استاد خوب (در حد 10 درصد) و تفکر و دقیق شدن در زندگی های دخترانه و زنانه ی خودم و اطرافیانم و دوستانم (در حد 90 درصد) یه برداشتی داشتم و اون برداشت رو در این وب نوشتم. همین :)

    قصدم تفسیر به رأی نبود.

    و بسیار مشتاقم که در بخش گفتگوی این پست، نظرات تکمیلی یا احیاناً انتقادی رو بشنوم :)
    بلاخره اینجا یه جور فضای آزاداندیشیه دیگه :)

    سلام

    مـــــــــن رمز میخوام

    پاسخ:
    سلام
    چشم :)
    البته بنده شما رو نمی شناسم... ان شاءالله که مونث هستید چون کلیپی که گذاشتم، لباس های خیلی باز پوشیدن خانم هاش...

    منم رمز می خوام.

    پاسخ:
    :)
    خب آخه دختر خوب! من چجوری به شما رمز بدم؟!
    نه آدرس ایمیلی دادی، نه آدرس وبلاگتو گذاشتی!!

  • ܜܔܢܜ پسر خط خطی ܜܔܢܜ
  • سلام

    یاد گرفتیم :)

    نکته ی خاصی مد نظرم نی که بگم
    پاسخ:
    سلام
    خوش آمدید :)
    ممنون از حضورتون
    اینکه در متن اشاره کردید که خانم ها از خوندن این حدیث ممکنه ناراحت بشن .... من هم از در این مورد کامنت گذاشتم!!
    وقتی خانمی خودش رو خوب بشناسه ( با توجه به این حدیث) ناآگاهانه تسلیم خواسته های غلط نمی شه و این اثر بیشتری داره..
    مردها هم به این شناخت برسن که عالی میشه..
    یا حق
    پاسخ:
    بله
    دقیقا همینطوره :)
    اینجوری یه زن در واقع می تونه بیشتر قدر خودش رو بدونه و مراقب خودش باشه
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام علیکم
    حق با شماست!
    و اما متن!
    اینو خیلی دوست دارم!
    این که آدما خودشون باشن،
    حتی پسرها،
    اما حالا که بحث دخترونه است، دخترونه هم حرف می زنیم،
    خود بودن، نقش بازی نکردن، ایثار و گذشت زورکی و تظاهری نکردن، به فکر خود بودن،
    همه ی این ها عالی است!
    مولا امیرالمؤنین علی علیه السلام می فرمایند که آفت بخشندگی منت گذاشتن است. ماها گاهی از بس خودمون نیستیم، که پر می شیم از کینه، از حسد، از دلخوری و عقده‌های فروخورده ای که هیچ وقت باز نشدند، چرا؟
    چون گاهی نه از ته دل، که به حفظ ظاهر، که برای جلب توجه، که برای رسیدن به خواسته‌ها و وووو، بخشیدیم، سکوت کردیم، 
    و این آفت خواهد داشت.
    با بخشندگی، مخالفتی ندارم،
    با نیتش مشکل دارم.
    ما باید یاد بگیریم، خود واقعی مان را بخشنده کنیم،
    خود واقعی مان را مهربان کنیم،
    خود واقعی مان را.
    امام حسین علیه السلام یه حرف خیلی قشنگی زدند تو کربلا که با جان و دل آدم بازی می کنه!
    فرمودند اگه دین ندارین، لااقل آزاد باشین.
    چقدر زیباست!
    یعنی اسیر آدما نباش!
    اسیر دنیا نباش!
    اسیر نفست نباش!
    نذار دیگران برات تعیین کنند که چی بپوشی، چه حرفی بزنی، چه عقیده و تفکری داشته باشی و ....
    وقتی آدم خود واقعیش نیست، آرامش هم نداره،
    و به نظر من عقل هم نداره،
    چون وقتی پیرو تفکر دیگرانی، عقلت دست نخورده می مونه و کم کم زایل می شه!
    بنابراین هیچ وقت تصمیماتش براساس عقل نیست!
    بنابراین "خسرالدنیا و الاخره"
    در پناه حضرت مادر باشین إن شاءالله!
    یازهراجانم
    پاسخ:
    سلام
    بسیار دقیق و زیبا فرمودید
    ممنون از حضور پرشورتون :)

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام خواهرجان
    خیلی خوب می نویسید!
    إن شاءالله قلمتون پربرکت تر بشه!
    اما یه کوچولو انتقاد:)
    تکراری،
    اما خواهرانه،
    منم مثل شما می نویسم،
    نه به خوبی شما!
    منم درگیرم با این عکس ها و گشتن ها و وقت از دست دادن ها،
    گاهی می شه واسه یه متن یکی دو خطی، ساعت ها تو اینترنت پرسه می زنم و خسته می شم و آخرشم هیچی.
    منم درد شما رو دارم.
    اما ...
    اما وقتی شما مطلبتون انقدر رسا و واضح هست که بدون عکس هم می گیره مخاطب منظورتون رو،
    چه نیازیه به چنین عکس هایی که نه با شخصیت و اعتقادات شما سازگاره و نه با جان مطلب می خونه!
    حیف متن به این زیبایی نیست؟!
    مطلبی که مزینه به نام آقا امیرالمونین علیه السلام،
    خدای غیرت،
    در پناه بانو باشید إن شاءالله!
    یازهراجانم
    پاسخ:
    سلام
    ممنون
    :)

    البته انتظار داشتیم در مورد متن نظر بدید
    من میدونم شما از این تصویری که اینجا گذاشتید هدف علمی داشتید و خواستید در واقع با مفهومی که از راه تصویر منتقل میشه مطلب خودتون رو کامل کنید.... 
    اما خب واقعا فضای عمومی یه اقتضائاتی داره...

    مثلا من که یک مرد هستم و ضعفهای نفسانی زیادی هم ممکنه داشته باشم یا اصلا نباید به تصویر شما توجه کنم یا اگر توجه کنم بدون آسیب نخواهد بود...
    بلاخره توجه به چهره زن برای یک مرد اثرات تکوینی داره... این دست من و شما هم نیست... مثلا اگر کسی سنگی رو بزنه به شیشه و شیشه بشکنه حتی اگر اون شخص هدفش شکستن شیشه نبوده باشه...هدفش در قانون سنگ و شیشه تاثیری نخواهد داشت...
    نگاه به نامحرم هم اثرات تکوینی داره... فقط در شرایطی میشه از این اثر منفی در امان بود که نگاه صد در صد عقلانی داشته باشیم اون هم با سازوکار غض بصر... که انصافا کار هر کسی نیست... من یکی که از پسش بر نمی آم... هنوز به این قدرت نفسانی نرسیدم...
    در مورد مرحوم سید علی قاضی که بزرگترین عرفا و فلاسفه عرصر ما رو تربیت کردن میگن وقتی هنوز نامحرم در میدان دیدشون قرار نمیگرفت چشم هاش رو مینداخت پایین...

    به نظر من اگر تلاش بیشتری بکنید میشه تصویر مناسب تری انتخاب کنید...
    پاسخ:
    ممنون از انتقادتون 
    مثال سنگ و شیشه خیلی برام جالب بود و کاملاً منطقی بود.
    چشم، من با اینکه خیلی وقت گذاشتم، بازم بیشتر وقت میذارم تا یه عکس بهتری پیدا کنم :)
    عجالتاً پیشنهاد می کنم شما و سایر برادرا به عکس نگاه نکنن تا من یه عکس بهتر پیدا کنم :)

    راستی من فک کردم در مورد اصل متن و مضمونش ایرادی می خوایید بگیرید. در مورد متن، ایراد و انتقادی ندارید؟!
    سلام
    من این حدیث رو چندین بار خوندم در جاهای متفاوت
    قیل از اینکه کسی بخواد از این حدیث ناراحت بشه!!!! باید بهش فکر کنه
    خانم ها می تونن با این حدیث قدر و ارزش خودشون رو بدونن و زندگی شون خیلی زیبا تر بشه (البته اگه قبلا علمی به این موضوع نداشتن)
    بسیار عالی بود
    پاسخ:
    سلام
    بله و البته این حدیث، بیشتر باید مردها رو بیدار کنه...

    ممنون :)
    سلام
    مطلبتون نکات خیلی خوبی داشت
    و اینکه گفتین خود بودن منافاتی با طی کردن سیر کمال نداره... مطلبتون رو کاملتر کرد
    چون تغییر در مسیر کمال و تعالی برای مرد و زن باید باشه... من متوجه منظورتون از خود بودن یک زن شدم و قبولش هم دارم...
    گاهی وقتها همسرم به خاطر روحیاتش در برخی از شرایط خود سانسوری میکنه و من اغلب بهش میگم که تو باید تشخص خودت رو بشناسی و دقیقا طبق تشخص خودت رفتار کنی... وقتی در بین شخصیتهای مختلف قرار گرفتی خود سانسوری نکن... یکی از مصادیق صدق اینه که انسان شخصیت واقعیش رو در چهار چوب ادب و شرع تجلی بده...

    اما مسئله وفق در زندگی زناشویی کمی با این مسئله خود بودن فرق داره... وفق یک حقیقتی هست که هر انسانی برای جامع شدن باید به این حقیقت نزدیک بشه... وفق به انسان وسعت میده... و منافاتی با خود بودن نداره... یک زن میتونه خودش باشه اما توی یک شرایطی خودش رو وفق بده... اگر یک زن هیچ جا خودش رو وفق نده وسعت وجودی پیدا نمی کنه...

    جدای از تمام نکات خوبی که مطلبتون داشت نقدهایی دارم که نگرانم از من نپذیرین و ناراحت بشین...
    پاسخ:
    سلام
    بله قطعاً وفق دادن در تضاد با خود بودن نیست... و این مسئله ی وفق به نظرم فقط هم در زندگی زناشویی نیست... گاهی انسان در تعامل با خواهر و برادرش یا مثلا دوست و هم اتاقی ش باید وفق بده خودش رو...
    در واقع "خود بودن" و "نقش بازی نکردن" و به قول شما "خودسانسوری نکردن" به معنای ول بودن و تربیت نکردن شخصیت انسان نیست.

    نگرانی چرا؟! :)
    شما نقدتون رو-اگه حقه- بفرمایید، حالا پذیرفتن و نپذیرفتنش با ما... ولی ناراحتی نداره که :)
    منتظر شنیدن نقد شما هستیم.
  • کهکشان پرستاره
  • دوست عزیزی در مورد این پست نظرشونو گفتن ولی نمی دونم چرا خصوصی بود... مجبورم همینجا جواب شونو بدم:

    اولاً خواهر عزیز، به کمال رسیدن انسان، هیچ منافاتی با "خود بودن" نداره بلکه اتفاقاً بخشی از خود بودنه... چون انسان فطرتاً طالب ارتقا و به کمال رسیدنه... بنابراین وقتی میگیم "خودت باش" به این معنی نیس که درجا بزن... اتفاقاً درجا زدن یه جور خودمون نبودنه... در ضمن، شما که می فرمایید این پست رو قبول ندارید، بهتر دلیل بیارید تا ما هم استفاده کنیم.

    ثانیاً اینجا به وبلاگ خیلی عادیه و نویسنده هاش هیچ ادعایی ندارن... ینی اگه کسی بخواد تفکراتش رو نشر بده، باید حتماً طلبه باشه؟! :|

    ثالثاً کاش عکاسان مسلمان ما، کمی به عکس های معناگرا و مفهومی رو می آوردن تا بنده مجبور نشم عکسی به این متناسبی و با مفهومی به این مهمی رو از بین عکس های یک خارجی پیدا کنم و شما به خاطر بی حجاب بودن خانمش، ایراد بنی اسرائیلی بگیری! به مفهوم نگاه کن خواهر عزیز، نه به ظاهر...

    در ضمن از سایر عزیزان هم می خوام لطفاً تا حد ممکن خصوصی نظر نذارن... وقتی در مورد پست می خوایین نظر بدین، خب عمومی بگین که آدم بتونه راحت جواب بده و گفتگو و مباحثه شکل بگیره دیگه...


     با سپاس!
    عجب نکته ی ظریفی بود این حدیث!
    ولی چیزی که همیشه میگن یا شنیدیم چیز دیگه ای بود!(البته برای متاهلین) ینی همش شنیدیم که زن ها باید خودشونو با شوهراشون وفق بدن! زن ها باید مراعات شوهراشونو بکنن! زن ها باید خودشونو طبق خواست شوهراشون تغییر بدن و.... در حالی که احادیث ما خیلی ظریفانه به این موضوع پرداخته جوری که هیچ کدوم از طرفین له نشن.
    رمز رو هم بدید ممنون
    پاسخ:
    بله، ما کلا تو کار استخراج نکات ظریفیم!! :)

    شنیده ها غلط نیست ولی کامل نیست... بحث اطاعت از مرد با مراعات کردن متفاوته... واقعیت اینه که اطاعت از مرد، در نهایت منجر به خواستِ زن میشه... در واقع زن ها با اطاعت کردن و چشم گفتن به همسرشون، اونو مراعات نمی کنن بلکه اونو مث موم تو مشت خودشون می گیرن...
    ولی به مرد گفته نشده از زن اطاعت کن... بلکه گفته شده مراعاتش کن... ینی ظرفیتش رو در نظر بگیر... به خواستش اهمیت بده... توانایی هاشو بسنج... و خلاصه مواظب باش نشکنی ش...
    من فک می کنم اطاعت از شوهر و مراعات کردن زن، دو اصل تکمیلی هستن در تعامل زن و شوهر به بهترین شکل ممکن


    آدرس وبلاگت رو هم اشتباه نوشتی خواهر :)
    azme-ashegh.mihanblog.com

    سلام
    نکته و روایت خیلی جالی بود.

    پاسخ:
    سلام
    :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">