در مسیرِ زن بودن

۴ مطلب با موضوع «در مسیر اجتماعی بودن» ثبت شده است

در هر گروهی، اگر یک نفر سرپرست و رهبر نباشد، بی شک بعد از مدتی نظام و شیرازه گروه از هم می پاشد. اگر به یک زن و شوهرش- بدون در نظر گرفتن فرزندان- به عنوان یک گروه نگاه کنیم، حتی این گروه دو نفره هم نیاز به یک تصمیم گیرنده نهایی دارد. ممکن است خیلی ها عقیده داشته باشند که باید با هم تصمیم گرفته شود، حرفی نیست. اما اگر نظرات متفاوت بود و به اجماع نرسید چه باید کرد؟

بحث فراتر از یک تصمیم گیری ساده برای مهمانی رفتن یا نرفتن است.

در این موارد اختلاف یک نفر باید تصمیم نهایی را بگیرد...

یا زن یا مرد.

حالت دیگری متصور نیست...

چه کسی رئیس است؟

راه سومی هم هست دوستان...

خدا را رئیس خانه خود کنید. ببینید خدا و ائمه چه نظری دارند...

در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام اینطور می خوانیم:

حق همسران

و امّا حقّ همسرت این است که بدانى، به راستى خداوند او را مایه آرامش و آسایش و همدم و پرستار تو قرار داده و بایسته است که هر یک از شما [زن و شوهر] به سبب همسرش خداى را سپاس دارد و بداند که این ارزانى خدا بر اوست و باید با نعمت خدا، نیک رفتار باشد و گرامیش دارد و با او سازگارى کند و اگر چه حقّ تو بر عهده او سخت‏ تر و فرمان پذیرى از تو در آنچه دوست می ‏دارى و ناپسند می ‏شمارى تا جایى که گناه نباشد، بر او لازم‏تر است ولى زن نیز حقّ مهرورزى و همدمى دارد و حق دارد که آرامشش در برآوردن لذّتى که در انجامش ناگزیر است، فراهم شود و لا قوّة إلّا باللَّه
چه زیبا فرموده اند و چه دقیق...
از این دست احادیث در مورد حقوق زن و شوهر فراوان است. اگر اعتقاد داریم دین برنامه زندگی است باید بدانیم چه طور به این برنامه متعالی عمل کنیم. باقی احادیث را ننوشتم، چون می خواهم لذت کشفشان را خودتان بچشید.
فقط خواهر گل متاهلم، خیلی باید حواستان به همسرتان باشد.
گوشتان را بیاورید
راه بهشت شما در رضایت همسرتان است...

راستی!

سال نو مبارک

عیدی سال نوی هرکدام از ما به اطرافیانمان، چه مجرد باشیم و چه متأهل عمل کردن به هرآنچه می دانیم باشد. ان شاءالله.

رفقا!

بیایید نو شویم...


سلام و امیدوارم زندگی متأهلانه خوبی داشته باشید.

این اولین پست من در مورد افراد متأهل هست و شاید زود باشد که با این موضوع شروع کنم ولی اولویت ذهنی که این موضوع برای من داشت باعث شد که دلم را به دریا بزنم...

زکات یعنی به واسطه ی امکاناتی که برای شما فراهم است باید هزینه ای را پرداخت کنید. شاید این معنی دقیق فقهی زکات نباشد ولی برای تقریب به ذهن این معنی را در نظر می گیریم. به عنوان مثال به واسطه ی آب و سایر امکاناتی که کشاورزان استفاده می کنند باید زکات پرداخت کنند.

شما متأهل هستید و از طرف خداوند متعال آسایش و سکینه کنار همسرتان برای شما فراهم شده است. برای هر دونفرتان آرزوی سلامتی و عاقبت به خیری دارم ولی آیا هیچ از خودتان پرسیده اید که چه هزینه ای در قبال این آرامش باید به جامعه پرداخت کنید؟

قبل از پاسخ، چند سوال می پرسم،

آیا تا به حال دست همسرتان را گرفته اید؟

آیا تا به حال در خیابان، دست همسرتان را گرفته اید؟

آیا تا به حال سرتان را روی پای همسرتان گذاشته اید؟

آیا تا به حال در پارک، سرتان را روی پای همسرتان گذاشته اید؟

آیا تا به حال همسرتان را در آغوش گرفته اید؟

آیا تا به حال در یک محیط عمومی، همسرتان را در آغوش گرفته اید؟

پاسخ های شما به سوالات بالا مبنای بحث من در این یادداشت است. تفکیکی که افراد متأهل بین محیط منزل و جامعه قائل می شوند، در حقیقت هزینه ای است که موظف اند برای آرامش همسردار بودنشان بپردازند.

هرچند که جامعه از نظر من یعنی هر فضایی خارج از حریم دو زوج؛ که می تواند حتی محیط خانواده های اول خودشان هم باشد. آیا تا به حال حواستان به نگاه های خواهر یا برادر مجردتان بوده وقتی در جمع، دستتان را دور شانه همسرتان حلقه می کنید و یا وقتی دست همسرتان را در خیابان گرفته اید، اصلاً حواستان هست که دختران مجردی که در آن محیط هستند و نگاهشان به دست شما خیره مانده، چه فشار مضاعفی را باید تحمل کنند؟

وقتی تلفنی با همسرتان صحبت می کنید، اصلاً دقت می کنید که افراد مجردی آن جا هستند و ابراز عشق شما تا چه حد می تواند بر فکر آن ها اثر بگذارد؟

به شما می گویم!

این اثر خوبی نخواهد بود!

در جمع هایی که مجردها هستند، از شوهرتان تعریف نکنید!

مدام اسم شوهرتان را تکرار نکنید، محمد این را گفت، حسین عاشق این غذاست، امیر این کار را کرد...

شما فارغ از ازدواجتان هم هویت دارید!

مواظب نگاه هایی که به شماست باشید.

شما مسئول قلب دختر های اطرافتان هم هستید!

تو پست قبلی چند نمونه از مصداق های مواظبت جسمی رو گفتم بهت... اینجا می خوام یکم حواست به روحت باشه...

ببین تو یه زنی... با تمام لطافت و ظرافت های روحی یک زن... که خدا در تو به ودیعه گذاشته... تو وظیفه داری از این ودیعه ی الهی مراقبت کنی... چون این روح قراره کمکت کنه تا منبع آرامش و امنیت یه خونواده بشی؛ این روح قراره کمکت کنه سایه ی محبت بشی برای فرزندای گلت و ملجأ عاطفی بشی برای همسرت؛ این روح قراره بهت قدرت بده تا بتونی «انسان» تربیت کنی، تا بتونی جامعه رو رشد بدی... این روح اگه سالم نباشه، نمی تونه از پس این همه مسئولیت مهم بربیاد... چرا که گاهی زندگی اینقد ناهمواری های تندی پیدا می کنه که ممکنه کم بیاری...

برای مواظبت از لطافت این روح علاوه بر همه ی مواقبت هایی که هر انسانی فارغ از جنسیتش- باید از روحش انجام بده، باید مواظب باشی به خاطر جنسیتت بعضی از اشتباه های رایج دنیای امروز رو انجام ندی:

مواظب باش تا می تونی در فضاها و میدان های انسانی خشن قرار نگیری... یادت باشه بعضی از فضاها یه سری خشونت ها رو برای روح انسان عادی می کنن... مث میدان جرم و جنایت، میدان جنگ، میدان اسارت و ... زنی که پلیس می شه، دقیقاً خودشو در معرض فضایی قرار میده که هر نوع جنایتی برای روحش عادی میشه... زنی که پزشک قانونی می شه، دائماً با صحنه های هولناک مواجه می شه که هر کدومشون می تونه کم کم روح لطیف یک زن رو خدشه دار کنه... زنی که مستقیم پا به عرصه ی جنگ و اسارت می ذاره، کشتن و کشته شدن، شکنجه کردن و شکنجه شدن کاملاً براش عادی میشه... یه همچین زنی دیگه از لطافت روح زنانگی ش چیزی باقی نمی مونه... خیلی باید مواظب بود... این عرصه ها، حتی روح مردها رو هم داغون می کنه چه برسه به روح لطیف و شفاف زن ها... دقت کردی چرا خداوند جنگ و جهاد رو برای خانم ها واجب نکرده؟! گاهی صحنه هایی در این میدان ها به وجود میاد که می تونه برای همیشه روح یک زن رو مچاله کنه... و البته مردهای یک جامعه ی سالم هم باید مواظب بانوان باشن تا گذرشون به این عرصه ها نیفته...

مواظب باش ذهن و روحتو به داستان ها، رمان ها و فیلم های هولناک و خشن و ترسناک نسپری... وقتی یه رمان خشن می خونی که سراسر خون و جنایت و اعمال ناپسنده، روحت کم کم براش عادی میشه... دیگه از این صحنه ها چندشش نمی شه، دیگه ازشون نمی ترسه، دیگه باهاش کنار میاد... و این خیلی بده... این برای یک زن خیلی خیلی بده... وقتی یه فیلم ترسناک نگاه می کنی، دستی دستی داری روح خودتو ضعیف می کنی... روحی که قراره تمام تکیه گاه فرزندان باشه، روحی که قراره بچه هاتو شجاع و قوی بار بیاره... یه همچین وظیفه ای، می طلبه که روحت قدرتمند و شجاع باشه... چرا خودت با خودت کاری می کنی که روحت ضعیف و ترسو بشه و ذهنت وارد اوهام و خیال های منفی و ترس های بی خود بشه و با تجسم صحنه های خشن، لطافت روحت کم بشه؟

مواظب باش تا می تونی وارد شغل های مردونه نشی... شغل های سنگین و سخت مردونه، روحت رو خشن و سخت می کنه... از تو یه مرد می سازه... و اینجوری بعد از چند سال چشماتو باز می کنی و می بینی که از خودت کیلومترها فاصله گرفتی... ببین تو رو خدا اینقد به تمجید و تعریف احمقانه ی این و اون نگاه نکن... متأسفانه چندین قرنه که تمام جامعه(از پدر و مادر گرفته تا خواهر و برادر و معلّم و مشاور کنکور و صدا و سیما و دوست و آشنا و رئیس و همکار و هم کلاسی و برنامه ی ماه عسل حتی!) آگاهانه یا ناخودآگاه دست به دست هم دادن که از تو یه مرد بسازن! مرد بودن برتری نیست؛ نمی دونم چرا ما زن ها حواسمون نیس که در دلِ تلاش برای مرد بودن، یه جور خودکم بینی از زن بودن خودمون، نهفته شده... چرا حواسمون نیس که باور به ایراد و نقص در زن بودن، یه باور غلطه؟ خیلی وقتا هم ظاهراً از زن بودن و زن ها و حقوق زن دفاع می کنیما، ولی تهِ حرفامون رو که عصاره شو بکشیم بیرون، می بینیم یه جور باور به یک نقص توهمی تو همین دفاع کردن هامون خوابیده! وقتی می خواییم ثابت کنیم قوی هستیم، می ریم به سمت مرد شدن! کی گفته مردها قوی ترن؟! وقتی می خواییم اثبات کنیم ماهریم، می ریم سراغ کارها و شغل های مردونه! کی گفته مردها ماهرترن؟! اینا فریب بزرگیه که قرن ها تو گوش زن ها خوندن... وگرنه واقعیت اینه که قوی ترین مرد، مردترین شونه و قوی ترین زن، زن ترینشون... فعلاً نمی خوام بیش از این به تفکرات کثیف فمنیستی بپردازم ولی می خوام بگم مواظب باش تحت لوای این نصیحت ها و جو به وجود اومده در جامعه، سراغ شغل های مردونه نری... شغل های مردونه، شغل های سنگین و طاقت فرسا، شغل های خسته کننده، شغل هایی که توش دائماً با مردها سر و کار داری، شغل هایی که دائماً از خونه و خانواده دورت می کنه، شغل هایی که روتین و ماشینی ان و توش از خلاقیت و ظرافت و هنر زنانه خبری نیس، این شغل ها برای روحت خطرناکن... روحت رو از اون لطافت میندازن و چروکش می کنن... روحت رو زُمخت و زبر می کنن و زن بودنت رو از یادت می برن... بماند که این وسط مشکلات دیگه ای هم برات پیش میاد که تو اخلاقت نمایان میشه... مثلاً وقتی یه جایی کار می کنی که زیادی با مردها سر و کار داری، اولاً رفتار و روحیه ت میشه مث مردها و این خیلی مضره برای یک زن و در خانواده براش مشکلاتی ایجاد خواهد کرد... ثانیاً برخورد با مردها، دیگه برات عادی میشه... حجب و حیات کم کم کنار می ره و یادت میره یک خانمی... یادت میره باید در مقابله با مردهای نامحرم دور از دسترس و رازآلود باشی و در مقابله با مردهای محرم، ناز و آرامش گر و خانومانه برخورد کنی... چون سر این جور کارها و شغل ها، هیچ کدومش رو نمی تونی اجرا کنی!

مواظب شرایط و ساعات کارکردنت باش... بعضی شغل ها ظاهراً اصن مردانه نیستن... اصن محیط کارشون خشن نیس... اصن حتی با مردها شاید خیلی سر و کار نداشته باشی... ولی وقتی فشار کاری ت میره بالا، وقتی زمان زیادی رو سر کار هستی و دائم در معرض استرس کار قرار می گیری، وقتی تو جاهای شلوغ با آدمای مختلف سر و کله می زنی و یا وقتی از صبح زود تا غروب سر کار باشی، روحت عصبی می شه... آرامش و لطافتش رو از دست میده... زود رنج می شی... عصبی می شی... کم تحمّل می شی... (و تمام این کم تحمّلی ها و عصبی شدن ها رو سر همسر و بچه هات خالی می کنی)... آرامش روانی ت رو به مرور از دست میدی... (بماند که این استرس ها روی هورمون هات هم تاثیر می ذارن و مضرات جسمی بر تو وارد خواهند کرد که بسیاری از این مضرات، مختص جسم و اندام های خانم هاست)... زنی که خودش آرامش نداشته باشه، چجوری می تونه ملجأ عاطفی بشه برا خانواده ش؟ چطوری می تونه مسئولیت مهم "لتسکنوا الیها" رو در قبال همسرش انجام بده؟ دقت کردی چرا خدا وظیفه ی کار کردن و پول در آوردن رو نذاشته بر عهده ی زن ها؟ و خواسته کار کردن براشون تفنّنی و تفریحی باشه؟ و دقت کردی یه عده چقد عامدانه و مغرضانه سعی دارن از این قضیه برداشت های منفی بکنن علیه حقوق زن؟!

مواظب باش کارت طوری نباشه که مافوقت (مافوقی که مستقیم باید بهش جواب پس بدی) یه مرد باشه... کرامت یک زن اقتضا می کنه که هیچ مرد نامحرمی بهش دستور نده، بهش زور نگه، تحقیرش نکنه، سرش داد نکشه، عتاب و تنبیه ش نکنه و خلاصه بهش مسلّط نباشه... نمی گم هر وقت هر جا کار کنی که مافوقت یه مَرده، پس قطعاً این اتفاق ها خواهد افتاد... نه اصلاً... اتفاقاً مردهای محترم و متشخّص زیادی رو دیدم که با خانم های زیردستشون (حتی در مواقعی که کم کاری و اشتباهی می کنن) بسیار جوانمردانه، بامحبّت و محترمانه برخورد می کنن ولی خب باید بگم متأسفانه هنوز پیدا میشن مردهایی که شیوه برخورد با خانم ها و حفظ کرامت شون رو بلد نیستن و تعدادشون هم کم نیس!... به خاطر همین وقتی که تو میشی زیردستشون، با اعمال و رفتارشون روحت رو جریحه دار خواهند کرد و اگه بخوای در برابرشون تسلیم باشی، روحت له می شه و ناخودآگاه عقده شونو سر خانواده ت (به ویژه همسرت) خالی می کنی... تو حق نداری کرامت و عزت زنانه تو دست کم بگیری و وظیفه داری حسابی ازش مراقبت کنی... این مسئله هم در مورد کار کردن با رئیس یا مافوق های مرد صدق می کنه، هم در مورد فعّالیت کردن در هر محیط مردونه ای که عزت و کرامتت به خوبی حفظ نشه و در خطر باشه...

مواظب باش تو زندگی ت زیادی درگیر پول و مسائل اقتصادی نشی... سر و کله زدن با مسائل و مشکلات اقتصادی، روح لطیف زن ها رو زُمخت و مردونه می کنه... خانمی که زیادی بیفته تو مسائل اقتصادی و مالی، کم کم یادش میره از جزئیات زندگی و چیزای شادی بخش کوچولو لذت ببره... کم کم روح زندگی ش مادی میشه... در مورد هر چیزی اول قیمت مادی ش رو در نظر می گیره و ابعاد دیگه شو نمی بینه... کم کم یادش میره با چیزای ساده و زیبا خوش بگذرونه... چیزی که دقیقاً یه خصوصیت زنانه ست... و موجب میشه یه زن با کوچیک ترین و معمولی ترین چیزای زندگی هم بتونه آرامش فراهم کنه برا خانواده ش، به خصوص برای بچه هاش...

خلاصه نکات زیادی هست که شاید اینجا یه دهمش رو هم نگفته باشم (تا همینجاشم این پست خیلی طولانی شد! ببخشید) و قطعاً خودت اگه حقیقت وجود خودت رو قاضی کنی و به فطرتت رجوع کنی، می تونی نکات خیلی مهم تر و بیشتری رو استخراج کنی(لطفاً این کارو بکن و تو گفتگوها برامون بنوبس)... نکاتی که رعایت اون ها می تونه کمک کنه خودمون باشیم و از زن بودن مون لذّت ببریم و به وظایف زن بودنمون به تمام و کمال بپردازیم... نکاتی که با دونستن شون، هم خودمون رعایتشون می کنیم و هم اطرافیانمون (به ویژه آقایون) رو موظف می کنیم که در مورد ما اون نکات رو رعایت کنن...

*یه نکته ی خیلی مهم رو لازمه در مورد این پست و پست قبل ذکر کنم و اونم اینه که این نکات رو برای شما خواهرای عزیزم نوشتم که در زندگی معمولی تون، حواستون بهش باشه و مث خیلی ها، خودتون و دختراتونو دستی دستی دچار بسیاری از مشکلات جسمی و روحی نکنید... وگرنه بدیهیه که گاهی عرصه ی زندگی چنان تنگ میشه بر یک زن که دیگه مجبوره خودشو درگیر بسیاری از استهلاک های جسمی و روحی گفته شده در این دو تا پست اخیر، قرار بده و چاره ی دیگه ای نداره... مث بسیاری از بانوان محترم سرپرست خانوار، بسیاری از زنان مظلوم و بی گناه آواره در جنگ ها و اردوگاه های اسارت، بسیاری از دخترکان یتیم و بی نوای زاغه نشین، بسیاری از زنان بی خانمان آواره شده پس از حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و آتش سوزی های منطقه ای و ... این نکته رو گفتم تا خواننده های عزیز یه وقت انگ بی دردی و بی درکی نزنن به بنده... مخاطب باید عاقل باشه که البته مخاطب های این وبلاگ هستن...ان شاءالله

یه خانم خوب باید همیشه مواظب خودش باشه... این خیییییییلی مهمه... اما نمی دونم چرا ما خانم ها خیلی وقتا این اصل مهم زندگی رو یادمون میره... و وقتی که خودمون، این چیز مهم رو یادمون بره، بدیهیه که اطرافیانمون -به خصوص مردها- دیگه اصلاً به این اصل مهم توجه نمی کنن و ناخودآگاه فشارهایی رو بهمون تحمیل می کنن... باید حواسمون به این مراقبت ها باشه... این مراقبت ها هم جسمیه هم روحی...

باید اینو بدونی که تو وظیفه داری همیشه تو زندگی ت حواست به پوستت، موهات، مژه ها و ابروهات، لب هات، ناخن هات، اندامت، کمرت و دست هات باشه... خداوند زن رو مظهر جمال خودش قرار داده، و بهترین روش شکرگزاری از هر نعمتی، اینه که مواظبش باشیم و به بهترین شکل ازش استفاده کنیم... پس تو به عنوان یه خانم وظیفه داری که مواظب زیبایی و سلامت جسمت باشی...

وقت هایی که می خوای تو خونه شستشو انجام بدی، حتماً از دستکش استفاده کن و شب ها قبل از خواب همیشه از کرم مرطوب کننده برای دست هات استفاده کن...

از لوازم آرایشی محتاطانه استفاده کن... وقتی دائم به ابروهات مداد می کشی و به مژه هات ریمل می زنی، حواست هست که ریزش زودهنگام پیدا می کنن؟!! اگه همینجور پیش بره، به زودی مجبور میشی(نه از روی میل بلکه از روی ناچاری) همیشه از لوازم آرایشی استفاده کنی تا آسیب های رسیده به مژه ها و ابروهاتو در ظاهر جبران کنی...

مواظب ناخن هات باش... کارهایی باهاش انجام نده که موجب بشه دائماً بشکنن... ناخن های یه خانم باید همیشه تمیز، زیبا و متناسب باشه...

از شامپوهای خوب و مناسب استفاده کن... حواست باشه موهای زن یکی از اصلی ترین زینت های خدادادیِ اونه... مواظب باش از لوازم گرمازا (مث سشوار و اتوی مو و بابلیس و ...) و مواد شیمیایی زیبایی بخش(مث واکس، تافت، رنگ های دائمی و موقت و ...) ، اونقد استفاده نکنی که به موهات آسیب بزنه... باور کن رنگ موهای خودت، بهترین رنگ دنیا رو دارن برای ترکیب صورت خودت... درسته گاهی تنوع لازمه ولی این تنوع رو الزاماً که نباید تو رنگ کردن های دائمی موهات با مواد شیمیایی اعمال کنی، مگه نه؟

وقتایی که می خوای بری بیرون، حتماً از کرم های ضدآفتاب استفاده کن حتی وقتایی که هوا ابریه... پوست صورت تو یکی از مهم ترین امانت های الهیه بهت... سعی کن هیچ وقت اینقد عجله نداشته باشی که وقت نکنی از کرم صدآفتاب استفاده کنی...در روزایی که قرار نیس از خونه بری بیرون، یه برنامه درست و حسابی بچین برای تغذیه پوستت با ماسک های طبیعی... به خصوص برای ماهایی که تو شهرهای آلوده زندگی می کنیم، شستشوی دائمی صورت و استفاده از ماسک های طبیعی خیلی خیلی لازمه...

برای پیرایش صورتت هم حواست باشه که هر پوستی فقط با یکی دوتا از روش های پیرایشی (بند انداختن، تیغ زدن، اپیلاسیون، موم انداختن و ...) سازگاره... و تو باید اون بهترین روش رو برا پوست خودت تشخیص بدی... وقتی فهمیدی یکی از روش های بالا به پوستت نمی سازه و ممکنه بهش آسیب بزنه، حق نداری انجامش بدی حتی اگه معروف ترین آرایشگر شهرتون، بخواد بهت بقبولونه که این روش الان رو بورسه!

مواظب چشمای قشنگت باش... نمی دونم چه اصراری داری حتماً از لنزهای رنگی استفاده کنی... باور کن چشم های خودت قشنگ ترین رنگی رو دارن که قرار بود داشته باشن... قطعاً خدا تو رو در بهترین ترکیب و تناسب رنگ و ابعاد آفریده...وقتی از لنز استفاده می کنی، دائماً چشم های ظریف و زیباتو که یکی از حساس ترین اعضای بدن هستن، در معرض دائم آلودگی قرار می دی... حیف نیس واقعاً؟

مواظب اندامت باش... حواست به خوردن هات باشه... موقع خوردن، سعی کن نه تلویزیون نگاه کنی نه مباحثه ی جدی با کسی داشته باشی... چون وقتی که موقع خوردن مغز حواسش پرت می شه، نه می فهمه داری چی می خوری، نه می فهمه داری چقد می خوری و نه می فهمه داری چجوری می خوری! سعی کن درست و به اندازه غذا بخوری تا مجبور نشی برای متناسب شدن به این دکتر تغذیه و اون مشاور لاغری مراجعه کنی و از قرص های لاغری استفاده کنی... می دونی این قرص ها چقددددددددد خطرناکن؟! برای خوش اندام بودن، هم مواظب خوردنت باش هم یادت باشه باید تحرک داشته باشی... باید اهل ورزش باشی... نباید بذاری بی تحرکی اندامت رو از ریخت بندازه... تو وظیفه داری مواظب زیبایی اندامت باشی... البته ورزش کردن و تحرک صحیح روزانه فواید خیلی خیلی مهم تری هم داره... تو باید بدنی سالم داشته باشی... یادت باشه که خانم ها خیلی بیشتر از آقایون به پوکی استخوان دچار می شن... باید غذا و تحرّکت رو طوری تنظیم کنی که احتمال این بیماری به کمترین مقدار خودش برسه... بسیاری از بیماری های مخصوص زنان ناشی از بی تحرّکی های دنیای امروزه... حواست باشه که تو وظیفه داری همه جوره مواظب زنانگی ت باشی... به نظر من هر آدمی باید تو زندگی ش یه ورزش مخصوص به خودش داشته باشه و برای خانم ها هم این قضیه طبیعتاً صدق می کنه... پیشنهاد من اینه که هر ورزشی رو انتخاب می کنی، حتماً کنارش شنا باشه... شنا هم به صحیح ترین و راحت ترین شکل، آدم رو خوش اندام می کنه و هم همه ی اعضای بدن رو به تحرّک صحیح وادار می کنه و از بروز خیلی از مشکلات دوران میان سالی و پیری در خانم ها جلوگیری می کنه... پیاده روی تند هم یکی دیگه از تحرّک های مفید و قدرتبخش و متناسب کننده برای ما خانم ها محسوب می شه...

حواست به کمرت باشه... ببین می دونم خیلی اصرار داری بگی قوی هستی... می دونم خیلی حال می کنی حال مردها رو بگیری و چش همه رو در بیاری!! می دونم خیلی کیف داره همه بگن فلان دختره کم نمیاره و مستقله و به کسی نیاز نداره... اما ببین... بذار بهت خیلی رک بگم... تو حق نداری هر چیزیو بلند کنی... به ازای هر چیز سنگینی که بلند می کنی، به کمر ظریفت آسیب وارد می شه... و این آسیب ها در آینده به شدت برات آزار دهنده و مضر خواهند بود... به خصوص در دوره های خاصی از زندگی زنانه که مهم ترینشون دوره ی بارداری و موقع زایمانه... یادت باشه برای مادر شدن، جسمت باید خییییییییلی قوی باشه... خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی... خواهش می کنم از همین حالا مواظب باش چیزای سنگین بلند نکنی... مطمئن باش چیزی ازت کم نمی شه اگه برای جابجایی اجسام سنگین از یه مرد کمک بگیری... یه مرد مهربون و جوانمرد، هیچ وقت از کمک کردن به یه خانم در این مواقع، ناراحت نمیشه و اونو تمسخر نمی کنه... اینو بفهم و قبول کن که تو وظیفه داری مواظب کمر و استخوان بندی ظریفت باشی... البته اگه هم مجبور شدی احیاناً چیزی بلند کنی، از شیوه های درست برای بلند کردن اجسام سنگین استفاده کن...به طوری که کمترین فشار به کمرت بیاد... ولی بازم می گم... کمر خانم ها خیلی خیلی خیلی بیشتر از آقایون به مواظبت نیاز داره... متاسفانه گاهی شاهدم دخترای جوون حتی در روزهای قاعدگی شون هم –که کمر به خودیِ خود حسابی درد می کنه و ضعیف می شه- دست از قُدبازی بر نمی دارن و دائماً اجسام سنگین جابجا می کنن... 

حالا بلند کردن اجسام سنگین هیچی! من موندم تو چه اصراری داری هر روز هر روز کفش پاشنه بلند بپوشی!!! بابا جان، کفش پاشنه بلند برای مجالس و عروسی هاست نه برای بازار رفتن و قدم زدن و پیاده روی کردن و دانشگاه رفتن و سر کار رفتن... واقعاً گاهی تعجب می کنم از این که بعضی از خانم ها به همین راحتی دستی دستی پدرِ کمرشونو در میارن!

خلاصه این همه مصداق آوردم که بگم باید خیلی مواظب زیبایی و سلامت و ظرافت جسمت باشی... تو مثل یک گل زیبا و ظریف هستی... اینو من نمی گم اینو پیامبر خوبی ها (ص) گفته... از یه شاخه گل، آیا برای کارهای سنگین و خشن  استفاده می کنن؟؟!! متاسفانه گاهی مشاهده می کنیم که خانواده ها هم فشار کارهای سنگین و سخت و خشن رو بر خانم ها وارد می کنن و براشون مهم نیس که یه خانم نباید بعضی از کارهای سنگین رو انجام بده... اما یادت باشه این تویی که قبل از هر کس باید مواظب خودت باشی... اگه خودت حواست به سلامتی جسمت باشه و واقعاً برات در اولویت و اهمیت قرار بگیره، بقیه هم مجبور می شن برای سلامتی ت اهمیت قائل بشن...

پس حسابی مواظب جسمت –که امانت بزرگ الهی برات محسوب میشه- باش خواهر گلم...